Interview with god
I dreamed I had an Interview with god
خواب دیدم در خواب با خدا گفتگویی داشتم
So you would like to Interview me? “God asked”
خدا گفت : پس میخواهی با من گفتگو کنی ؟
If you have the time “I said”
گفتم : اگر وقت داشته باشید
God smiled
My time is eternity
What questions do you have in mind for me?
چه سوالاتی در ذهن داری که میخواهی بپرسی ؟
What surprises you most about humankind?
چه چیز بیش از همه شما را در مورد انسان متعجب می کند ؟
Go answered …
That they get bored with childhood
این که آنها از بودن در دوران کودکی ملول می شوند
They rush to grow up and then long to be children again
عجله دارند که زودتر بزرگ شوند و بعد حسرت دوران کودکی را می خورند
That they lose their health to make money
این که سلامتی شان را صرف به دست آوردن پول می کنند
And then lose their money to restore their health
و بعد پولشان را خرج حفظ سلامتی میکنند
By thinking anxiously about the future That
این که با نگرانی نسبت به آینده فکر میکنند
They forget the present
زمان حال فراموش شان می شود
Such that they live in neither the present nor the future
آنچنان که دیگر نه در آینده زندگی میکنند و نه در حال
That they live as if they will never die
این که چنان زندگی میکنند که گویی هرگز نخواهند مرد
And die as if they had never lived
و آنچنان میمیرند که گویی هرگز زنده نبوده اند
God’s hand took mine and we were silent for a while
خداوند دست های مرا در دست گرفت و مدتی هر دو ساکت ماندیم
And then I asked …
As the creator of people what are some of life’s lessons you want them to learn?
به عنوان خالق انسان ها ، میخواهید آنها چه درس هایی اززندگی را یاد بگیرند ؟
God replied with a smile
خدا دوباره با لبخند پاسخ داد
To learn they cannot make anyone love them
یاد بگیرند که نمی توان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود کرد
What they can do is let themselves be loved
اما می توان محبوب دیگران شد
learn that it is not good to compare themselves to others
یاد بگیرند که خوب نیست خود را با دیگران مقایسه کنند
To learn that a rich person is not one who has the most
یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد
But is one who needs the least
بلکه کسی است که نیاز کم تری دارد
To learn that it takes only a few seconds to open profound wounds in persons we love
یاد بگیرن که ظرف چند ثانیه می توانیم زخمی عمیق در دل کسانی که دوست شان داریم ایجاد کنیم
And it takes many years to heal them
و سال ها وقت لازم خواهد بود تا آن زخم التیام یابد
To learn to forgive by practicing forgiveness
با بخشیدن ، بخشش یاد بگیرن
To learn that there are persons who love them dearly
یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را عمیقا دوست دارند
But simply do not know how to express or show their feelings
اما بلد نیستند احساس شان را ابراز کنند یا نشان دهند
To learn that two people can look at the same thing and see it differently
یاد بگیرن که میشود دو نفر به یک موضوع واحد نگاه کنند و آن را متفاوت ببینند
To learn that it is not always enough that they are forgiven by others
یاد بگیرن که همیشه کافی نیست دیگران آنها را ببخشند
They must forgive themselves
بلکه خودشان هم باید خود را ببخشند
And to learn that I am here
و یاد بگیرن که من اینجا هستم
Always
همیشه
تاریخ: 17 / 2 / 1398برچسب:
,
ارسال توسط امیرعباس غلامی
ارسال توسط امیرعباس غلامی
حاضر، کمی بیش از پانصد هزار نفر از جمعیت تقریبا بیست و هفت میلیونی افغانستان، به اینترنت دسترسی دارند.
کافی نت ها (یا به قول ما نت کافه ها) به همراه تلفن های همراه جی اس ام، از نخستین پدیده های دنیای مدرن بود که از ماه های اول پس از سقوط طالبان (ابتدای سال 2002 میلادی) در افغانستان عرض اندام کرد.
اینترنت برای نخستین بار، در بهار سال 2001 وارد افغانستان شد. در آن زمان، فقط ادارت خارجی و دفاتر مربوط به سازمان ملل متحد از امکانات اتصال به شبکه جهانی از راه ماهواره برخوردار بودند.
رژیم طالبان، از تلاش ها برای گسترش اینترنت در افغانستان، از بیم وجود مطالب غیراخلاقی و مخالف اسلام در آن، جلوگیری کرد.
ادامه مطلب...
ارسال توسط امیرعباس غلامی
ارسال توسط امیرعباس غلامی
تمامی كانال های افغانی در ماهواره های مختلف
Hotbird
|
Frequency
|
Polarity
|
Symbol rate
|
شبكه ملی افغانستان RTA
|
11411
|
افقی
|
27500
|
پیام افغان Payam-E-Afghan
|
11179
|
افقی
|
27500
|
شبكه جهانی آریانا Ariana TV
|
11585
|
عمودی
|
27500
|
Ariana Afghanistan
|
10723
|
افقی
|
29900
|
تمامی كانال های افغانی در ماهواره های مختلف( افغانtv طی مدتی است كه جابه جا به اروپا شده است11317-27500-افقی)
Turksat
|
Frequency
|
Polarity
|
Symbol rate
|
افغان Afghan TV
|
11658
|
افقی
|
2222
|
آرزو Arzu TV Afghanistan
|
11652
|
افقی
|
2222
|
راه فردا Rah-E-Farda
|
11987
|
افقی
|
2222
|
تمامی كانال های افغانی در ماهواره های مختلف
Express Am22
|
Frequency
|
Polarity
|
Symbol rate
|
طلوع Tolo
|
11495
|
افقی
|
5000
|
لمرLemar
|
11495
|
افقی
|
5000
|
طلوع خبر Tolo News
|
11613
|
افقی
|
2140
|
شبكه یك 1tv
|
11477
|
افقی
|
2222
|
تمامی كانال های افغانی در ماهواره های مختلف
Asiasat 3S
|
Frequency
|
Polarity
|
Symbol rate
|
نور Noor TV
|
12465
|
عمودی
|
3100
|
تمدن Tamdon
|
12469
|
عمودی
|
2900
|
تاریخ: 17 / 2 / 1391برچسب:
,
ارسال توسط امیرعباس غلامی
اخبار ،تصاویر،مطالب مربوط به ارتش کشور عزیزمان افغانستان
یکشنبه بیست و سوم مرداد 1390
تصاویرجدید از فعالیت ارتش ملی
تاریخ: 17 / 2 / 1391برچسب:
,
ارسال توسط امیرعباس غلامی
معاون فرمانده کل بخش آموزش نیروهای امنیتی در کشور میگوید، بزرگترین مشکل در صفوف اردوی ملی افغانستان، ترک وظیفه است که نزدیک به چهل درصد انان پس از انجام سه سال خدمت دوباره بر نمیگردند. این جنرال کانادایی گفته است میزان فرار سربازان اردوی ملی ، در مقایسه با سال گذشته 26 درصد افزایش یافته است. جنرال مایکل هشدار میدهد اگر به همین منوال فرار در صفوف اردوی ملی ادامه یابد تا سال 2014 شمار این نیروها به گونه ای که پیش بینی شده تکمیل نخواهد شد.
درحالیکه حکومت افغانستان به ویژه وزارت دفاع از افزایش رقم نیروهای امنیتی کشور به ویژه اردوی ملی سخن میزنند اما ،جنرال مایکل دی معاون اموزشی فرمانده کل نیروهای خارجی در افغانستان به روزنامه گلوبل، چاپ کانادا گفته است که میزان فرار سربازان اردوی ملی افغانستان 26 درصد نسبت به سال گذشته افزایش یافته است. او نگرانی نموده اگر جلو فرار سربازان اردوی ملی افغان گرفته نشود بعید به نظر میرسد که رقم وکیفیت این نیروها تاپایان خروج نیروهای بین المللی ازافغانستان درسال 2014 افزایش یابد.
این فرمانده ناتو تاکید کرده است بزرگترین مشکل درصفوف اردوی ملی افغانستان ترک وظیفه است که درحدود چهل درصد انان پس ازپایان سه سال قرار دادند دوباره به وظیفه برنمیگردند.
جنرال مایکل دی معاون اموزشی فرمانده کل نیروهای خارجی در کشور:
براساس برنامه ای اتخاذ شده قرار است تاپایان سال 2013 میلادی تعداد اردوی ملی افغانستان به یکصد نود وپنج هزار تن برسد اما فرار درصفوف این نیروها افزایش یافته وتنها در دوازده ماه گذشته سی و دو درصد به ثبت رسیده ومیزان فرار نسبت به یکسال پیش 26 درصد افزایش یافته است .
این درحالیست که برخی اگاهان به این باورند احتمال میرود شمار فرار سربازان درصفوف اردوی ملی بیشتر ا زارقامی باشد که این مقام ناتو ارائه کرده است.
تاریخ: 17 / 2 / 1391برچسب:
,
ارسال توسط امیرعباس غلامی
مقدمه:
استادشهید عبدالعلی مزاری، فرزند شهید حاجی خداداد، در سال 1326 هجری شمسی، در قریهنانوایی چهار کنت از توابع ولایت بلخ باستان؛ در یک خانواده متدین و زراعت پیشهدیده به دنیا گشود. تحصیلات اولیه و ابتدائیه اش را در مدرسه نانوایی تکمیل کرد ودر دنیایی از محرومیت و فقر، با درد ها و رنجهای مردمش آشنا شد. در همان مدرسه بودکه
مقدمه:
استادشهید عبدالعلی مزاری، فرزند شهید حاجی خداداد، در سال 1326 هجری شمسی، در قریهنانوایی چهار کنت از توابع ولایت بلخ باستان؛ در یک خانواده متدین و زراعت پیشهدیده به دنیا گشود. تحصیلات اولیه و ابتدائیه اش را در مدرسه نانوایی تکمیل کرد ودر دنیایی از محرومیت و فقر، با درد ها و رنجهای مردمش آشنا شد. در همان مدرسه بودکه علامه شهید سید اسماعیل بلخی را ملاقات کرد و از آن به بعد نشست ها و ملاقات هایزیادی تا آخرین سال های زندگی شهید بلخی، میان این دو آیینه دار همت ها و هدایت ها،تکرار شد و مزاری بزرگ از روح شوریدهء آن شمس شعر و شمع درد، شعله ها گرفت و شررهاآموخت و به طوفان و تلاطم پیوست!
* دوره مبارزه
خوی عدالت خواهی و مبارزه علیه ظلم از همان طفولیت در وجود شهید مزاری نهفته بود امّا در حقیقت می توان گفت كه دوره مبارزه شهید مزاری از دوران عسکری، كه از سال 1348 الی 1350 در پکتیا سپری كرد و به تنبیه گاه عسکران سر کش و متمرد معروف بود، آغاز شد. مزاری در این برزخ شکنجه و زجر، روح بزرگشپخته و آبدیده شد و بعد از دوران عسکری، برای پیش برد این هدف والا(مبارزه با ظلم و ستم) مجدداً بهتحصیل پرداخت اما احساس کرد که مدارس محل، دیگر پاسخگوی روح تشنه و روان شیفته وشگفته اش نیست و ناچار خود را از آغوش یار و دیار بر کند و دل به دست هجرت داد و دربهار 1351 با اخذ پاسپورت، به نجف اشرف رهسپار شد و با زیارت عتبات عالیات و بررسیاوضاع علمی و سیاسی حوزات عراق، به ایران آمد و با اقامه در قم، تا سال 1355 باجدیت و تلاش، طی پنجسال، دروس سطح حوزه را به پایان رساند! پس از اتمام تحصیل درحوزه قم، با سفر مجدد به عراق و دیدار با شخصیت های مبارز علمی و سیاسی، به ایرانبر گشت و در مرز ایران توسط "ساواک" (سازمان جاسوسی شاهنشاهی ایران) دستگیر و درزندان مورد شکنجه و تعذیب قرار گرفت. چنانچه خود در خاطراتش می گوید: "روزی سیگارروشنی را روی صورتم خاموش کردند، به امید اینکه یک آخ بگویم. ولی تا آخر، چشم درچشم آنها دوخته و ساکت و صبور ماندم تا شخصیت یک طلبه افغانی را خرد نتوانند!" بعداز چهار ماه که از شکنجه گاه رهایی یافت وارد مرز شد، با بدن مجروح و لباس پارهپاره به کابل آمد و ضمن دیدار با شخصیت های مبارز کابل، به مزار شریف رفت وکتابخانه یی را تشکیل داد و تا زمان کودتای 7 ثور، در رشد سیاسی و شکوفایی فکری وفرهنگی مردم نقش بزرگی ایفا نمود! با کودتای 7 ثور در سال 1357 که در داخل زمینهکار و فعالیت باقی نماند، بار دیگر از وطن به سوی نجف هجرت کرد، بعد به سوریه رفت واز آنجا به پاکستان آمد و بالاخره واپس به کشور مراجعت نمود. آنروزها، اوضاعکابل به شدت اختناق آلود بود، علما و دانشمندان تحت تعقیب و شکنجه قرار داشتند،ناچار به پاکستان بر گشت و به ایران رفت اما روح نا آرامش، بار دیگر او را به سویوطن کشاند و در اوایل سال 1358 به داخل کشور آمد و در کوهسار جهاد خونبار و پرافتخار وطن، پیشاهنگ مقاومت ملی علیه دشمنان ایمان و آزادی گشت و سر زلف نگارانقلاب را در دست گرفت و دوش به دوش دهها رزمنده مجاهد دیگر، در خط خون و خطر گامنهاد و مردانه ایستاد و به رزم و جهاد پرداخت تا جایی که در یکی از نبرد ها، شانهخود را دیوار سنگر مجاهدان و همرزمان جهادش قرار داد که از اثر فیر مداوم ماشیندار،به شنوایی ایشان آسیب رسید.
* سالهای جهاد
سالهای اوایلجهاد، سال های خون و خطر، سالهای آتش و انفجار، سالهای شهادت و جانبازی، سالهایتشنگی و گرسنگی و سالهای سخت مقابله ایمان و آهن بود! و مزاری شهید، قهرمان همهءاین داستانها؛ در دفاع از اسلام، از حاکمیت ملی، از تمامیت ارضی کشور و از استقلالوطن، سنگر به سنگر، کوه به کوه و بیشه به بیشه، با دشمنان آزادی و استقلال کشوررزمید و همچون عقاب کهنسال، قله به قله صخره های مقاومت کوهسار صفحات مرکزی و شمالرا زیر بال گرفت و به یاران و همرزمان جهادش، استواری و ایستادگی آموخت و برایتحکیم پایه های جهاد و استمرار مقاومت، بارها به خارج از کشور رفت و آمد کرد ومرزهای طولانی را پیاده پیمود و "اعدوا لهم ما استطعتم من قوه" را خصال و امتثالبخشید!
* تلاش مزاری برای اتّحاد و همبستگی در بین مجاهدین
بهار سال 1365 با توجه به اوضاع و شرایط ملی و بین المللی در ارتباط باجهاد و مجاهدین مسلمان افغانی و بر اساس ضرورت ها و مصلحت های سیاسی و اجتماعی مردمو مجاهدین در داخل و خارج کشور، استاد شهید، با درایت و درکی که داشت، اندیشه وحدتملی را در صفوف جهاد به جریان انداخت و جهت نجات از جنگهای ناجایز داخلی و تمرکزنیروهای متشتت جهادی در صف واحد علیه دشمن اشغالگر، حزب وحدت اسلامی را تاسیس کرد وبا یاری و هماهنگی دیگر رهبران و فرماندهان جهادی، کلیه جناحها و جریانها را به آندعوت کرد و بعد از ماه ها تلاش پیگیر و شنیدن هر گونه توهین تحقیر، بالاخره بااراده متین و آهنینش، به همه مشکلات و ناملایمات غالب شد و حزب وحدت اسلامی را درداخل کشور، با انحلال احزاب جهادی در صفحات مرکزی و شمال، رسما تشکیل داد و درتابستان 1368 در مرکز بامیان میثاق وحدت و برادری را با موفقیت به امضارساند! استاد شهید پس از تحکیم پایه های وحدت اسلامی در داخل، زمستان همان سالدر راس هیئتی مرکب از سران احزاب شیعی، برای انسجام نیروهای سیاسی و جهادی و ادغامدفاتر احزاب، رهسپار جمهوری اسلامی ایران گشت و ضرورت تشکیل حزب وحدت اسلامی رابرای مهاجرین و مسئولین جهاد در خارج از کشور، طی محافل و جلسات مختلف بیان کرد وبا جدیت و قاطعیت وصف ناپذیر، دفاتر این حزب را در ایران و پاکستان و چندین کشوردیگر به طور رسمی فعال ساخت و بعنوان یک چهرهء دردمند و دلسوز، در دل مردم جای گرفتو نام آشنایش ورد زبانها گشت و عطر گفته های قاطع و نگاه نافذش، در رواق دلها ودیده های مردمش، زنده تر از نسیم جاری و باقی ماند و خود، دوباره با هزاران خطر ودردسر، از ریگزارهای تفتیده و خشکیدهء جنوب غرب، به بامیان برگشت؛ در حالی که کنگرهسراسری حزب در بامیان دایر شده و ایشان را غیابا به دبیرکلی حزب وحدت اسلامیافغانستان برگزیده بود! استاد شهید با استقرار در بامیان، تشکیلات حزب وحدتاسلامی را روز به روز جان داد، حیات و حرکت بخشید، در سطح جهان به رسمیت و شهرترساند، برای آینده کشور، پلانهای زنده و سازنده طرح کرد و بامیان را در محراقتوجهات جهان قرار داد؛ تا جائی که زمینه تفاهم جنرالهای ناراضی رژیم نجیب را ازبامیان تدارک دید و با مسئولان و جنرالان شمال، به تفاهم رسید که در نتیجه اردویصفحات شمال کشور به مجاهدین پیوست و زمینه سقوط حکومت کمونیستی فراهم شد و رفتهرفته در 8 ثور، دولت مجاهدین در کابل استقرار یافت.
* مزاری در دوره اوّل حكومت مجاهدین
با پیروزی جهاد و ورودمجاهدین به کابل، مزاری نیز از بامیان باستان به مزار شریف و از آنجا به کابلآمد و با استقبال بینظیر تاریخی مردم و مقامات ملی و جهادی، در پایتخت کشور استقراریافت؛ تا محرومیت تاریخی مردم مجاهدش را با حضور در حوزهء حاکمیت و ظهور در مرکزتصمیم گیری کشور، جبران کند و میزان سهم گیری حزب وحدت اسلامی را در پیروزی جهاد وسازندگی سرزمینش به نمایش بگذارد. ولی افسوس که این حضور و ظهور، با پشتوانهقاطعانه و عاشقانه مردم متحد و یکپارچه کابل، حسادت ها و عصبیت ها را بر انگیخت ودشمنان وحدت ملی کشور از داخل و خارج، طرح و توطئه حذف و نفیش را ریختند و طی سهسال اقامتش در کابل، لحظه یی او را آرام نگذاشتند و با تحمیل بیش از 27 جنگ خونین وویرانگر، تمام فرصت ها را از وی گرفتند و تمام توان و امکانش را به دفاع و درمان وخون و زخم و مرگ و ماتم و مصیبت مردم بیدفاعش به مصرف رساندند! کارنامه درخشانسه سال اقامتش در کابل و مقاومت قهرمانانه اش در دفاع از آستان غرور و شرف مردمبزرگ و با وفایش، او را رهبر، پدر و پیشوای دلسوز و بادرایتی در دل مردمش جای دادکه پیر و جوان، زن و مرد و کودک و بزرگ با جان و جوان، بر پای آرمانش ایستادند و ازپاره های گوشت و تکه های استخوان خویش سنگر ساختند و به حمایتش پرداختند؛ اینکهمزاری، چه سر اعظمی در نهاد خویش نهان داشت که مردم فقیر و بینوایش، به دور از غمنان و فکر جان و شهادت جوان، ردای کهنه و دستار ژنده اش را بر تخت و تاج دیگرانترجیح دادند و وفای پردرد و رنجش را بر عطای پر گل و گنج بیگانگان برگزیدند و تاآخر رهایش نکردند و تنهایش نگذاشتند؛ یک شگفتی مطلق است که تا هنوز نه دوستانش درککرده اند و نه دشمنانش، کشف ! این یک استثنا است که آن مظلومیت متهور و متبلور، سهسال همچون نگین در حلقهء کوههای آتش فشان کابل، زیر بارش میلیونها گلولهء خفیف وثقیل ایستاد و ایستاد و یک کلام به عقب برنگشت و یک گام به نقض وحدت ملی کشور نگفتو یک پیام به نفع خود وضرر دیگران صادر نکرد! آنچه تا جایی مدعای محبوبیت مزاریدرمیان مردمش می تواند قلمداد شود، همان آراستگی گفتار و کردار مزاری، در ایستادگیبر پای وحدت ملی وطن و تأمین منافع مردم هم میهن بود.
*شهادت
از آنجایی كه مزاری جان خود را وقف آرمانهای ملّی و هموطنان خود نموده بود، همواره تلاش می نمود تا مصیبت را از مردم دور نگه دارد. سر انجام در همین راستا، جهت مذاکره با جنایتکارانطالب که آنروزها در هیئت ملا یک با قرآن خدا به سراغ خلق خدا پیش می آمدند، باانگشت شماری از یاران و فرماندهان روزهای خطر و ضررش همچون شهید ابوذر غزنوی،ابراهیمی بهسودی، سید علی علوی مزاری، جانمحمد ترکمنی، و... رهسپار چهار آسیاب شدکه طالبان تروریست فرصت طلب، بر خلاف رسم انسانیت و فرهنگ دیرینه و پر پیشنهءافغانیت؛ با اشاره باداران برون مرزی خویش، او ویاران باوفایش را به اسارت گرفتند ودر 22 حوت 1373 در بد ترین شکنجه ها، وحشیانه و عجولانه به شهادت رساندند و آنگاهبا هراس از عواقب آن، برای توجیه روسیاهی این عمل ننگین و شرم آور، پیکرهای پاک وپاره پارهء آنها را در هلیکوپتری گذاشتند و در نزدیکی های غزنی با صحنه سازی وفریبکاری، بر زمین خواباندند وشهید مزاری و یارانش را به درگیری در درون هلیکوپتر،متهم کردند.
پیكر پاكپلنگ پیر و پر غرور پامیر جهاد و مقاومت میهن كه در کمینگاه حیله و نیرنگ غداران وتبهکاران، با دست و پای بسته تیرباران شد، در طولانی ترین تشییع تاریخ، از غزنی تا بهسود، تا بامیان و تا یکاولنگ،صدها کیلومتر، روی دوش مردم داغدار و عزادارش، قریه به قریه از دل دریای بهمن وبرف، در شطی از ماتم و الم، پیاده حمل شد و از آنجا به بلخ انتقال یافت و سرانجامبه تاریخ 7/1/1374 بعد از چهارده روز از شهادتش، در دنیایی از اشک و اندوه، با حضورده ها هزار انسان حق طلب و عدالتخواه جهان، در شهر مزار شریف، آغشته با عطر خون وشکفته در ستاره های زخم، در سینهء چاک وطن و میهن محبوبش، دفن شد تا در خاک آنتجزیه شود، با سبزه و گیاه درآمیزد، سرخگل گردد و بهار ذهن و زندگی مردمش را از عطرعشق، از شعر غرور و از شکوه آزادی سرشار کند و با آب و آیینه و آفتاب الفت و آشناییببخشد.
***
استاد شهید عبدالعلی مزاری؛ در لحظه شهادت به پیشواز چهل و هشتمین بهار عمر شریف و شکوفایش،رنجیده از اغیار زشتخوی زمین، وصل دلدار زیبا رو و پر هیاهوی آسمان را برگزید و باشهادتی که آرزوی دل و زیبندهء روح و شایستهء شخصیت شکوهمند وارجمندش بود، رخشان وخونفشان به خدا پیوست و همچون آفتاب، در افقهای بلند شهادت، کسوف خون گزید و مصداق: "رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه" گشت و به آرزوی دیرینه اش رسید.
ارسال توسط امیرعباس غلامی
معاون فرمانده کل بخش آموزش نیروهای امنیتی در کشور میگوید، بزرگترین مشکل در صفوف اردوی ملی افغانستان، ترک وظیفه است که نزدیک به چهل درصد انان پس از انجام سه سال خدمت دوباره بر نمیگردند. این جنرال کانادایی گفته است میزان فرار سربازان اردوی ملی ، در مقایسه با سال گذشته 26 درصد افزایش یافته است. جنرال مایکل هشدار میدهد اگر به همین منوال فرار در صفوف اردوی ملی ادامه یابد تا سال 2014 شمار این نیروها به گونه ای که پیش بینی شده تکمیل نخواهد شد.
درحالیکه حکومت افغانستان به ویژه وزارت دفاع از افزایش رقم نیروهای امنیتی کشور به ویژه اردوی ملی سخن میزنند اما ،جنرال مایکل دی معاون اموزشی فرمانده کل نیروهای خارجی در افغانستان به روزنامه گلوبل، چاپ کانادا گفته است که میزان فرار سربازان اردوی ملی افغانستان 26 درصد نسبت به سال گذشته افزایش یافته است. او نگرانی نموده اگر جلو فرار سربازان اردوی ملی افغان گرفته نشود بعید به نظر میرسد که رقم وکیفیت این نیروها تاپایان خروج نیروهای بین المللی ازافغانستان درسال 2014 افزایش یابد.
این فرمانده ناتو تاکید کرده است بزرگترین مشکل درصفوف اردوی ملی افغانستان ترک وظیفه است که درحدود چهل درصد انان پس ازپایان سه سال قرار دادند دوباره به وظیفه برنمیگردند.
جنرال مایکل دی معاون اموزشی فرمانده کل نیروهای خارجی در کشور:
براساس برنامه ای اتخاذ شده قرار است تاپایان سال 2013 میلادی تعداد اردوی ملی افغانستان به یکصد نود وپنج هزار تن برسد اما فرار درصفوف این نیروها افزایش یافته وتنها در دوازده ماه گذشته سی و دو درصد به ثبت رسیده ومیزان فرار نسبت به یکسال پیش 26 درصد افزایش یافته است .
این درحالیست که برخی اگاهان به این باورند احتمال میرود شمار فرار سربازان درصفوف اردوی ملی بیشتر ا زارقامی باشد که این مقام ناتو ارائه کرده است.
ارسال توسط امیرعباس غلامی
ارسال توسط امیرعباس غلامی